سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکـوتـــ شبـانـه"

مینویسم بدون تو

بدون حضور تو

با دلی تنها

با هزار آه

با نگاهی بغض آلود به این فاصله

به این شب ها به این کاغذ های باطله

کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگات

برای بیان مخمل رنگ چشمات

بدون تو

این واژه دلتنگی چه معنای دلگیری دارد

چه وسعتی...چه رنگ شبگیری دارد

بدون تو

سوگی دارد فضای اتاقم

و از با تو بودن خیال میبافم

اشک تمدید می شود در نگاهم

بدون تو آه بدون تو...

حسرت چه جولانی میدهد برای لحظه دیدار

جسمم چگونه میجوشد  در این سوی دیوار

مثل یک بیمار

گذر کند این زمان طعنه تلخی است انگار

بدون تو  قصه نیست

حال امشب و هر شب من است

بدون تو

لحظه های با تو بدون مثل نام قشنگ تو

پرستو وار از خاطره آرامشم کوچ میکند

بدون تو آه که زمان با من انگار گل یا پوچ میکند

بدون تو حال من اما...

پشت یک واژه آه

من تا همیشه تنها

ساده و کودکانه گریه میکنم

نمیدانم کجایی

در وجودم نهفته شدی...

در بین دستانم...

در قلبم...

در گوشه چشمانم...

در آسمان ایمانم...

 

در کجا نشسته ایی

کنار ساحل آرامش من

آنجا که تپش قلبم به شماره میفتد

شاید آنجا که شاپرکی بر گل آرام مینیشیند

 

کجا تو هستی که اینگونه به وجودم ملحق میشوی

در بی خوابی هایم

در شبهایه بی قراریم...

در متن تمام تنهاییم

چگونه تو آرام گرفتی در این آشوب

 

تو کجا آشکار اینگونه پنهان شده ایی

در زیر پوست من

چه لطیف میجهی...

تو در فراسوی هر زمان

در هر جای این مکان

با منی...

طوری روحم با عشق تو آمیخته شد که انگار

تو خود منی...


نوشته شده در شنبه 91/3/20ساعت 11:42 صبح توسط "ســاره" نظرات ( ) |


Design By : Pichak